بی کردار

بی‌ کردار به کسی گفته می‌شود که گفتار و اعمالش با یکدیگر هماهنگی ندارد و از وعده‌ها یا اصول اخلاقی خود پیروی نمی‌کند. این ویژگی نشان‌دهنده ناسازگاری بین گفتار و رفتار است و معمولاً در معنای منفی به کار می‌رود، زیرا اعتماد و اعتبار فرد را کاهش می‌دهد.

بی‌ کرداری می‌تواند به کاهش اعتماد دیگران، آسیب به روابط انسانی و اختلال در همکاری‌های جمعی منجر شود. وقتی فردی سخن می‌گوید اما عمل نمی‌کند، هم اعتبار شخصی او آسیب می‌بیند و هم نظم و هماهنگی در محیط اجتماعی مختل می‌شود.

در آموزه‌های دینی و اخلاقی، بی‌ کرداری نکوهش شده و مؤمنان به هماهنگی میان گفتار و عمل توصیه می‌شوند. هدف این تأکید، اصلاح رفتار فرد و ایجاد جامعه‌ای عادلانه و صادق است، تا انسان‌ها در گفتار و کردارشان راستگو و وفادار به عهد و ارزش‌های اخلاقی باشند.

لغت نامه دهخدا

بی کردار. [ ک ِ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + کردار ) که کردار ندارد. بی عمل:
وگر گفتار بی کردار داری
چو زراندود دیناری بدیدار.ناصرخسرو.|| دشنامی است لوطیان را. آنکه به اعمال خیر و جوانمردانه نگراید. ( از یادداشت مؤلف ). بدکردار. نادرست. غیرقابل اعتماد. ( فرهنگ عامیانه جمالزاده ).

فرهنگ فارسی

که کردار ندارد. بی عمل.

جمله سازی با بی کردار

رسوم فخر بی کردار و بی گفتار او نبود علوم شرع بی آیات و بی اخبار کی باشد
مدتی گفتار بی کردار کردی مرحمت روزگاری هم به من کردار بی گفتار ده
نباشد حاصلی گفتار بی کردار را صائب ترا چون خامه تا کی عمر در گفتار خواهد شد؟
عمرها کار تو با گفتار بی کردار بود بعد ازین کردار بی گفتار می باید شدن
مُعْجَب اندر خویش و از پندار خویش دلخوش از گفتار بی کردار خویش
خلقی از گفتار بی کردار من هشیار شد گرچه خود در خواب ماندم عالمی بیدار شد
ای سنایی بر سنای عافیت بی ناز باش چند بر گفتار بی کردار باشی مفتتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال انگلیسی فال انگلیسی فال ورق فال ورق فال نخود فال نخود