بهشتی رو
جمله سازی با بهشتی رو
نگه دزدیده طراری به مشرب آشنا یاری تواضع شیوه خوش چشمی بهشتی رو نکونامی
ماه بهشتی روی من تابید در مشکوی من از مشرق زانوی من کم بود جانان در بغل
نه آن چنان به تو مشغولم ای بهشتی رو که یاد خویشتنم در ضمیر میآید
تا خیال آن بهشتی رو مرا منظور بود پرده های چشم حیرانم نقاب حور بود
دلم بسوزد و گویم بآن بهشتی روی که در نگار تذرو است و در خرام غزال