بهرمندی

لغت نامه دهخدا

بهرمندی. [ ب َم َ ] ( حامص مرکب ) بهره مندی. بهره بری. تمتع. || دارای سهم و حصه بودن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

۱ - بهره بری تمتع. ۲ - دارای سهم وحصه بودن.

جمله سازی با بهرمندی

درختکاری در درجهٔ اول روی گیاهان منفرد چوبی و درختانی که برای اهداف دائمی مانند چشم‌انداز و مطبوع بودن معمولاً در باغ‌ها، پارکها، چشم‌اندازهای شهری یا محیط‌های پرجمعیت، توسط درختکاران برای لذت بردن، حفاظت و بهرمندی انسان نگهداری می‌شد تأکید کرد. الان این کار جزئی از باغبانی علمی محسوب می‌شود.
بهرمندی از پزشکان مجرب و نیروهای متخصص به پیشرفت بیمارستان در عرصه‌های درمانی، آموزشی و پژوهشی کمک کرد، به گونه‌ای که یک سال بعد از تأسیس به عنوان یکی از معتبرترین مراکز تخصصی، پزشکی درایران شناخته شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فمبوی
فمبوی
چیپ
چیپ
گوت
گوت
فال امروز
فال امروز