بهار گنگ

لغت نامه دهخدا

بهار گنگ. [ ب َ رِ گ َ ] ( اِخ ) بهار چین. بهشت گنگ:
تا چون بهار گنگ شد از بوی او جهان
دو چشم خسروانی چون رود گنگ شد.ابوطاهر خسروانی.از آنکه جایگه حج هندوان بودی
بهار گنگ بکند و بهار تانیسر.عنصری ( دیوان چ قریب ص 113 ).ما را بهشت تست بکار و بکار نی
سر بر زدن بخاک بهشت و بهار گنگ.سوزنی.رجوع به بهار چین و بهشت گنگ و بهار گنگ شود.

فرهنگ فارسی

بهار چین. بهشت گنگ

جمله سازی با بهار گنگ

💡 نگار چینی، تا با قبا و با کلهی بهار گنگی، تا با کمان و با کمری

میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
سراسیمه یعنی چه؟
سراسیمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز