بشنیدن

لغت نامه دهخدا

بشنیدن. [ ب ِ ش ِدَ / ب ِ دَ ] ( مص ) شنیدن. استماع کردن:
تهمتن چو بشنید گفتار دیو
برآورد چون شیر جنگی غریو.فردوسی.رجوع به شنیدن شود.

فرهنگ فارسی

شنیدن. استماع کردن.

جمله سازی با بشنیدن

💡 نبینی مرد را جز دیدن خویش نظر کن این زمان بشنیدن خویش

💡 چه ماندست این زمان جز دیدن من حقیقت گفتن و بشنیدن من

💡 چون خنده گلست زبس ضعف ناله ام کز لب چو بگذرد بشنیدن نمی رسد

💡 به سرو قامت دلدار خود نظر کردن نوای بلبل خوش خوان ز شاخ بشنیدن

💡 ز جنبانیدن اول با خود آیم وزان پس گوش بشنیدن گشایم

💡 چه گویم و چه ز من بشنوی که درد دلم بگفتن و بشنیدن نمیشود آخر

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
متمایز یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
کردار یعنی چه؟
کردار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز