بسر چتر دولت بر افراخته هما بر سرش سایه انداخته
بر افراخته طاقی از تیغ کوه که از دیدنش در دل آمد شکوه
قانع شوی زحمله و بیرون شوی زحرب پرداخته مهم و بر افراخته لوا
بسی گنبد از سنگ بُد ساخته به سنگین ستون ها بر افراخته
چو هفتاد کشتی بر او ساخته همه بادبانها بر افراخته
قد بر افراخته ساخته زیور حسن طره بر تافته یافته زیب جمال