بد ادایی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با بد ادایی
تا چه با عاشق کند آن لب، که جام باده را بوسه اش خون در جگر از بد ادایی کرده است
کز غایت بد ادایی او معروف شدی به نیک ادایی
برش ادا نکنم مدعای خود هرگز که مدعی ز حسد بد اداییی نکند
چو دیدی دست و تیغ عشق را از دور بسمل شو که بال و پر زدن را بد ادایی عشق می داند