اشکوری، که به زبان محلی به آن اِخ نیز گفته میشود، یک قریه کوچک و زیبا است که در فاصلهای معادل پنج فرسنگ از میانه شمال و غرب شهر خضر قرار دارد. این روستا در دل طبیعتی سرسبز و دلانگیز واقع شده و بهعنوان یکی از نقاط دیدنی و جذاب منطقه به شمار میآید. شهر خضر، که در نزدیکی این قریه قرار دارد، خود بخشی از دیهای مرکزی نطنز محسوب میشود و با جاذبههای طبیعی و تاریخیاش، همواره مورد توجه مسافران و گردشگران قرار گرفته است. اشکوری با فرهنگ غنی و سنتهای مردم خود، نماد زندگی ساده و روستایی است که در آن، روحیه مهماننوازی و صمیمیت در بین اهالی به وضوح حس میشود. این روستا با چشماندازهای زیبا و کوههای سر به فلک کشیدهای که آن را احاطه کردهاند، میتواند مقصدی عالی برای کسانی باشد که به دنبال آرامش و دوری از هیاهوی شهر هستند. همچنین، کشاورزی و دامداری از مشاغل اصلی ساکنان این قریه به شمار میرود و تولید محصولات محلی، به ویژه در فصل برداشت، رونق خاصی به زندگی روزمره مردم میبخشد. با توجه به این ویژگیها، اشکوری نه تنها یک مکان جغرافیایی، بلکه یک نماد از زندگی سنتی و هویت فرهنگی مردم این دیار است که میتواند به عنوان یک الگوی زیست محیطی و اجتماعی برای جوامع دیگر نیز مطرح شود.
اشکوری
لغت نامه دهخدا
اشکوری. [ اِ ک َوَ ] ( اِخ ) سیدابوالقاسم فرزند سیدمعصوم حسینی گیلانی اشکوری. از مردم اشکور گیلان بود ولی در نجف سکونت داشت و از فقیهان و مجتهدان بنام بود. نخست در محضر حاج میرزا حبیب اﷲ رشتی تلمذ کرد و آنگاه به درجه اجتهاد رسید. او راست: 1 - بغیةالطالب فی حاشیة المکاسب، که شرح مکاسب شیخ مرتضی انصاری از اول کتاب بیع تا مسئله تعارض مقومین است و در تهران چاپ سنگی شده است. 2 - جواهرالعقول فی شرح فوائد الاصول، که آن هم شرح رسائل شیخ مرتضی انصاری است. اشکوری بسال 1325 هَ. ق. در نجف درگذشت. ( از ریحانة الادب ج 1 ص 79 ).
اشکوری. [ اِ ک َ وَ ] ( اِخ ) سیدحسین گیلانی اشکوری. از فقیهان بود. در 14سالگی از اشکور گیلان به قزوین رفت و ادبیات و فقه و اصول را از محضر استادان آن شهر بیاموخت و مدتی از حوزه درس سیدعلی قزوینی محشی قوانین استفاده کرد. آنگاه به نجف رفت و در محضر حاج میرزا حبیب اﷲ رشتی و آخوند ملاکاظم خراسانی و سیدکاظم یزدی تلمذ کرد و سپس به تدریس بپرداخت و حاشیه ای بر مکاسب شیخ مرتضی انصاری و حاشیه دیگری بر کفایةالاصول آخوند ملاکاظم بنوشت و سرانجام در 13 شوال 1349 هَ. ق. در کاظمین درگذشت. جنازه وی به نجف نقل شد و در حجره آخری سمت قبله صحن مقدس حضرت امیرالمؤمنین ( ع ) جنب قبر میرزا محمدعلی رشتی مدفون گردید. ( از ریحانة الادب ج 1 ص 79 ).
دانشنامه آزاد فارسی
اِشکَوَری (۱) از گویش های گیلکی که مردم بالا اشکور (اشکور تنکابن)، از توابع جنت رودبار و واقع در جنوب رامسر، به آن تکلم می کنند و به طور کلی به مازندرانی، و به خصوص تنکابنی، نزدیک است. صامت های اشکوری همانند صامت های فارسی است. مضاف الیه بر مضاف مقدم است و نشانۀ ربطً کسره است. صفت قبل از موصوف می آید و نشانۀ تصغیر و تحبیب /ـay/ است.
اشکوری (گویش اشکور پایین).
اِشکَوَری (۲) از گویش های گیلکی که مردم اشکور پایین واقع در جنوب رودسر به آن سخن می گویند و به رحیم آبادی اشکوری بالا نزدیک است. پسوند معرفه ساز ـa است. پسوند نکره ساز اما ـi می باشد. نشانۀ جمع ـon و بر پایه حرکت مصوت ـan یا kon است. مضاف بعد از مضاف الیه می آید. صفت نیز بر موصوف تقدم دارد.
دانشنامه اسلامی
...
جمله سازی با اشکوری
حسن یوسفی اشکوری، تقی رحمانی، محمد ملکی، هدی صابر و مجید شریف از شناختهشدهترین نویسندگان مجله ایران فردا بودند.