الراسخون

ریشه کلمه رسوخ به معنای ثبات، استحکام و ریشه‌داری است. کسی که در علمی راسخ است، دانشی عمیق و استوار در وجودش ریشه دوانده و از ثبات و پایداری برخوردار است، به گونه‌ای که شبهات به آسانی بر او عارض نمی‌شود. در علم لغت، رسوخ به معنای استقرار یافتن و ثابت شدن چیزی در جای خود آمده است. این واژه در مفاهیم قرآنی و روایی نیز به کار رفته و بر عمق و استحکام دانش و ایمان تأکید دارد.

در قرآن کریم، آیه «وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا» (آل عمران/۷) به کسانی اشاره دارد که در علم ریشه دوانده‌اند. این آیه بیان می‌دارد که پیروان گمراه، به دنبال متشابهات قرآن برای ایجاد فتنه می‌روند، اما راسخان در علم، به تمام آیات، چه محکم و چه متشابه، ایمان دارند و می‌گویند همه از جانب پروردگار ماست. تفسیر المیزان نیز، راسخان در علم را کسانی معرفی می‌کند که به خدا و آیات او علمی یقینی دارند، چنان که جای هیچ تردیدی در آن نیست. آنان به محکمات ایمان دارند و با برخورد به متشابهات، مضطرب نمی‌شوند، بلکه به آن نیز ایمان می‌آورند و در مقام عمل، توقف کرده و امر را به خدا واگذار می‌کنند.

نهج‌البلاغه در خطبه ۸۹، راسخان در علم را کسانی می‌داند که به ندانسته‌های خود اقرار می‌کنند و همین اقرار، آنان را از ورود به غیب و اسرار مگو بی‌نیاز می‌سازد. اگرچه هر کس که دانش در وجودش استقرار یافته، راسخ در علم محسوب می‌شود، اما مصداق اتم و اکمل آن، رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) هستند. روایات متعددی در تفاسیر، از جمله تفسیر برهان، بر این معنا دلالت دارند که ایشان افضل راسخان در علم هستند و این مقام، نشان‌دهنده انحصار آن به ایشان نیست، بلکه ایشان الگوی برتر این وصف هستند. گاهی نیز ضمیر «منهم» در برخی آیات به یهود بازمی‌گردد و منظور کسانی از آنان است که دانش در وجودشان استقرار یافته است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
رسخ (۲ بار)
رسوخ به معنی ریشه داری و ثبات است. راسخون در علم کسانی‏اند که در دانش ریشه دارند و علم در وجودشان رسوخ کرده و استقرار یافته است. راغب می‏گوید :رسوخ ثبات شیی‏ء ثبلتی محکم است. در اقرب آمده «رسخ الشیی‏ء رسوخاً: ثبت فی موضعه» راغب گوید: راسخ در علم دانائی است که شبهه بر او عارض نمی‏شود.. «وَ الرَّاسِخُونَ...» مبتدا و خبر در آن «یَقُولُونَ» است و آن جمله استیناف است بعضی ندانسته فکر می‏کنند که والراسخون عطف است به جای «اللّه» و خلاصه مضمون آیه آنست که: قرآن دو قسمت است محکم و متشابه. مردم نیز درباره قرآن دو گروه‏اند آنها که انحراف قلبی دارند به متشابه قرآن می‏چسبند که ایجاد فتنه کنند و آنها که راسخون در علمند گویند بهر دو قسمت ایمان آوریم همه آن از جانب خداست و و تأویل قرآن را جز خدا کسی نمی‏داند. نه اینکه راسخون عطف به اللّه باشد و معنی آن باشد که تأویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم کسی نمی‏داند. و اینکه تأویل مفصّل قرآن را فقط خدا می‏داند در «اوّل» گذشت. در المیزان گوید: توصیف راسخون در علم نشان می‏دهد که آنها به خدا و آیات او چنان علمی دارند که شکی در آن وارد نمی‏شود و آنچه از محکمات می‏دانند ثابت است و به آن ایمان دارند و عمل می‏کنند و چون به آیه متشابهی برخوردند قلوبشان مضطرب نمی‏شود بلکه به آن ایمان می‏آورند و در مقام عمل متوقّف می‏شوند. (تمام شد). در نهج البلاغه خطبه 89 فرموده: بدان راسخون در علم آنهااند که به جهل آن چه نمیدانند اقرار می‏کنند و این اقرار آنها را از ورورد به درهای مسدود غیب بی نیاز کرده. راسخون در علم‏ نظر به معنی کلمه هر که دانش و علم در وجودش استقرار یافته و ریشه دوانده راسخ در علم است ولی مصداق اولی و حقیقی آن رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام است در تفسیر برهان بیشتر از 11 روایت در این باره نقل کرده است در بعضی از آنهاست که رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله» افضل راسخون در علم است و بعد از وی اوصیاء اواند و در بعضی آمده «نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» و در برخی «وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ»صلوات اللّه علیهم اجمعین. لفظ آیه و همچنین جمله افضل راسخون در علم بودن نشان می‏دهد که راسخون در علم منحصر به آنان «علیهم السلام» نیست ولی چنان که گفته شد آنها مصداق اولی آن‏اند. *. ضمیر «منهم» به یهود که در آیه است بر می‏گردد و مراد از یهود است که دانش در وجودشان استقرار یافته است.

جمله سازی با الراسخون

(لكن الراسخون فى العلم منهم و المؤ منون يؤ منون بماانزل اليك و ما انزل من قبلك )