لغت نامه دهخدا انسر. [ اَ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ نَسر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کرکسها. کرکسان. و رجوع به نسر شود.
دانشنامه عمومی آنسر. آنسِر ( از لاتین به معنی غاز ) یا آلفا روباهک یک ستاره است که در صورت فلکی روباهک قرار دارد.
جمله سازی با انسر پیمبر شهر علم است و علی در خوش انسر کو بدین در آستان است قمر به بزم تو چاکر زحل به کاخ تو مجمر ز شمس بر سرت انسر ز امْس خوبترت غد