افروتشال

لغت نامه دهخدا

افروتشال. [ ] ( اِخ ) شوی الفتیش بود که اورا در جنگ عذرا کشتند. ( لغت فرس اسدی ):
مرا در دل این بود رای و گمان
که کارمن و تو بود همچنان
کجا بیش از این کار افروتشال
که بود الفتیش هماره همال.عنصری ( از فرهنگ اسدی ).

جمله سازی با افروتشال

کجا پیش از این کار افروتشال که بود الفتیشش هماره همال