لغت نامه دهخدا
اطلس پوش. [ اَ ل َ ] ( نف مرکب ) آن که اطلس پوشد. پوشنده جامه اطلس:
شبه را کز سیه پوشی برآمد نام آزادی
به از یاقوت اطلس پوش و داغ بنده فرمانی.خاقانی.
اطلس پوش. [ اَ ل َ ] ( نف مرکب ) آن که اطلس پوشد. پوشنده جامه اطلس:
شبه را کز سیه پوشی برآمد نام آزادی
به از یاقوت اطلس پوش و داغ بنده فرمانی.خاقانی.
( اسم ) ۱ - کسی که جام. اطلس پوشد. ۲ - ثروتمند غنی.
💡 باز شد پیکر زیبای چمن اطلس پوش شد دمن دفتر ما نی ز خطوط و زنقوش
💡 چو شب گشتند اطلس پوش مردم زمین و آسمان شد پر ز انجم
💡 شبه را کز سیه پوشی برآمد نام آزادی به از یاقوت اطلس پوش داغ بنده فرمانی
💡 فقر را دیدم مثال کان لعل تا ز رنگش گشتم اطلس پوش من
💡 از فروغ شمع ایمن سنگ اطلس پوش شد داغ نومیدی نخواهد سوختن جان مرا
💡 گفتمش باز بگو گفت یکی اطلس پوش بنده ساده که دارای زمین و زمن است