استیفاد

لغت نامه دهخدا

استیفاد. [ اِ ] ( ع مص ) آمدن کسی خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک شدن.

فرهنگ فارسی

آمدن کسی را خواستن

جمله سازی با استیفاد

هیئت سه‌نفره نظارت بر انتخابات تهران در پاسخ به این استعلام نامزدی اعضای احزاب چپ و مارکسیست را بلامانع دانست اما آیت‌الله صافی گلپایگانی، دبیر وقت شورای نگهبان در پاسخ به وزارت کشور اعلام کرد «آنچه از قانون اساسی مخصوصاً اصل ۶۷ در مورد سوگند به خداوند متعال و پاسداری از حریم اسلام و مفهوم اصل ۶۴ استیفاد می‌شود؛ فقط کسانی صلاحیت نمایندگی مجلس شورای اسلامی را دارند که یا مسلمان و متعهد به مبانی اسلام یا از اقلیت‌های مذکور در اصل ۶۴ باشند.» و بر این اساس در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس اول ۲۳ نفر از اعضای حزب توده توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال لنورماند فال لنورماند فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال درخت فال درخت