موضوع

موضوع به معنای محتوا یا مضمون است و به آنچه که در مورد آن صحبت می‌شود یا نوشته می‌شود، اشاره دارد. به طور کلی، موضوع می‌تواند شامل ایده‌ها، مسائل، یا مباحث مختلف باشد که در یک متن، بحث، یا تحقیق مورد بررسی قرار می‌گیرد.

ویژگی‌ها

وضوح و دقت: موضوع باید به‌وضوح تعریف شده باشد تا مخاطب بتواند به‌راحتی آن را درک کند و از آن بهره‌برداری کند.

مناسبت: این مضمون باید با زمینه یا حوزه‌ای که در آن بحث می‌شود، مرتبط و مناسب باشد.

تنوع: آن‌ها می‌توانند شامل جنبه‌های مختلفی باشند و به نوعی تنوع و گوناگونی در بحث ایجاد کنند.

قابلیت بررسی: موضوع باید قابلیت بررسی و تحلیل داشته باشد، به این معنی که بتوان در مورد آن سوالات تحقیقی مطرح کرد و به نتایج قابل استناد دست یافت.

جذابیت: یک مضمون جذاب می‌تواند توجه مخاطب را جلب کرده و انگیزه بیشتری برای مطالعه و بررسی آن ایجاد کند.

لغت نامه دهخدا

موضوع. [ م َ ] ( ع مص ) وضع. موضع. نهادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بنهادن.( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به وضع و موضع شود. || سبک و تیزرو گردیدن شتر. ( منتهی الارب ).
موضوع. [ م َ ] ( ع ص، اِ ) مرد زیان زده در تجارت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد زیان کرده در تجارت. ( ناظم الاطباء ). || شتری که بر سر خود بی شبان و راعی چرا کند و به شب به خانه بازآید. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
- بعیر حسن الموضوع؛ شتر شتاب نیکو. ( ناظم الاطباء ). شتر نیکو تیزرفتار. ( منتهی الارب ). راهوار. ( ناظم الاطباء ).
|| ( اصطلاح حدیث ) حدیث موضوع، حدیث ساخته و بربسته. ( ناظم الاطباء ). موضوعة. ( احادیث الموضوعة ) ( منتهی الارب ). رجوع به موضوعة شود. جعلی. ساختگی. مصنوع. مجعول. برساخته. بربسته. حدیث مجعول وساختگی بی اصل را گویند. ( از یادداشت مؤلف ). در اصطلاح اهل حدیث، حدیثی را گویند که به دروغ به حضرت رسول ( ص ) نسبت داده شود. و آن را مختلف الموضوع نیز گویند. و روایت آن در صورتی که دروغ بودنش معلوم باشد حرام است و همچنین عمل بدان و سبب آن فراموشی یا افتراء و یا مانند آنهاست. و شناخته می شود به اقرار واضعیا قرینه ای در راوی و مروی عنه و در خلاصةالخلاصة است که فرقه کرامیه و مبتدعه به منظور ترغیب و ترهیب، وضع حدیث را جایز می دانند و آن مخالف وضع اجماع مسلمانان است. و آنچه از شرح النخبة و مقدمه شرح المشکوة برمی آید در اصطلاح آنان حدیث موضوع حدیثی را گویند که راوی آن مظنون به دروغگویی باشد و ثبوت دروغ و ساختگی بودن حدیث موردنظر را لازم نمی دانند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ص 1488 ). موضوع آن است که جمعی از اهل اهوا و بدع از برای ترغیب بر امری یا تنفیر از چیزی آن را وضع کرده باشند و این بدترین اقسام ضعیف است. و اگر کسی به وضع آن عالم بود روایت آن جایز نبود مگر بیان حال آن کند به خلاف بقیه اقسام که ایراد آن جهت ترغیب یا ترهیب جایز بود و علم به وضع یا به اقرار واضع معلوم شود یا به رکاکت لفظ و معنی آن یا به مخالفت معلومی که مقطوع باشد. واضعان چند قسمند: اول - کرامیه که برای ترغیب یا ترهیب جایز داشته اند. دوم -زنادقه که ایشان چون خواستند چیزی چند که در دین جایز نبود زیاده کنند احادیث بسیار وضع کردند. چنانکه در حدیث «لانبی بعدی « »الا اَن ْ یشاء ﷲ» افزودند. سوم - جمعی که خواستند به واسطه آن به ملوک و سلاطین تقرب جویند. چهارم - گروهی که بنابر ضعف اعتقاد و عصبیت و عناد چنانکه مراد ایشان بود مبالات ننمودند و وضع می کردند همچو مأمون بن احمد مروزی در گفتارش: یکون فی امتی رجل یقال له محمدبن ادریس. و امثال آن و این قسم بیشتر است. ( از نفایس الفنون قسم اول مقاله دوم ص 106 ). || به معنی مقصودی که از آن در عملی بحث کنند. ( غیاث ). موضوع هر علم، چیزی است که در آن علم بحث می شود از عوارض ذاتی آن مثلاً موضوع علم طب، تن آدمی است و آنچه بدان تعلق دارد. و موضوع علم منطق، تصور و تصدیق است و موضوع علم صرف، شناخت کلمه و خصوصیات آن است و موضوع علم نحو، شناخت جمله و اجزای تشکیل دهنده آن. ( یادداشت مؤلف ). || ( اصطلاح منطق ) مبتدایی را که در مقابل خبر باشد، موضوع گویند و خبری که در مقابل مبتدا بود محمول، چنانکه گویند: الانسان حیوان، پس انسان موضوع و حیوان، محمول است. ( ناظم الاطباء ). موضوع در منطق همان است که در نحو مبتدا گویند و آن اقتضای خبر کند و آن موصوف است. ( از مفاتیح ). موضوع در منطق، همان مبتدا یا مسندالیه در نحو است، مقابل محمول که خبر یا مسند می باشد. ( از یادداشت مؤلف ). در اصطلاح منطقیان: به معنی مبتدا که در مقابل خبر باشد وخبر که در مقابل مبتدا باشد آن را محمول گویند چنانچه در جمله «انسان حیوان است » انسان، موضوع و حیوان، محمول او باشد. ( از غیاث ) ( از آنندراج ):

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع. ] (اِمف. ) ۱ - نهاده شده، وضع شده. ۲ - امر مورد بحث، چیزی که دربارة آن بحث کنند. ج. موضوعات.

فرهنگ عمید

۱. مطلبی که دربارۀ آن بحث می شود.
۲. سوژه.
۳. (صفت ) [قدیمی] گذارده شده، نهاده شده.
۴. (صفت ) [قدیمی] ساخته شده.

فرهنگ فارسی

گذارده شده، نهاده شده، امرموردبحث، مطلبی که درباره آن بحث شود، مواضیع و موضوعات جمع
( اسم ) ۱ - گذارده شده نهاده. ۲ - چیزی که درباره آن گفتگو کنند مطلب ۳ - چیزی که در علمی از آن و اعراض ذاتی آن بحث کنند مثلا موضوع صرف کلمه است و موضوع نحو کلام: [ دانستن صناعت طب که برتر و گرامیتراست از دانش دیگرصناعات از آنکه موضوع او تن مردم است. ] ( مصنفات بابا افضل ۴ ) ۳۹۳:۲ - هر چیزی که در وجود نیاز بحالی و عرضی نداشته باشد آنرا موضوع گویند در مقابل محل که قوامش به حال است ( بنابراین هیولا و ماده محل صورت اند ). دیگر آنکه حال ممکن است جوهر باشد چنانکه صورت که حال در ماده است جوهر است و محل نیز جوهر است بر خلاف آنچه حال و عارض بر موضوع میشود ( اساس الاقتباس ۳۶ تفسیر ۱۲۷۱ دستور جمع: ۵ ) ۳۷۳: ۳ - جزو اول از قضیه حملیه را موضوع نامند و جزو دوم را محمول. ۶ - ساختگی مصنوع ۷ - ( درایه ) حدیثی است که مجعول و مکذوب باشد ( درایه ۶۹ )
مرد زیان زده در تجارت ٠

فرهنگستان زبان و ادب

{subject, sujet (fr. )} [عمومی] آنچه دربارۀ آن بحث و آزمایش کنند

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: مستعمل) اصطلاحی در منطق شامل پنج معنی: ۱. در برابر محمول؛ یکی از دو جزء قضیۀ حملیه است که از آن به محکومٌ علیه و مسندٌالیه نیز تعبیر می شود و آن جزئی است که جزء دیگر (محمول) به ایجاب یا سلب بدان نسبت داده می شود، مانند «انسان» در قضیه های «انسان ناطق است»؛ «انسان پرنده نیست»؛ ۲. محلِّ بی نیاز از حال؛ مانند جسم که موضوع و محلّ است برای رنگ و شکل، ولی خود بی نیاز از رنگ و شکل است؛ ۳. موضوع علم؛ که در علم در باب اَعراض ذاتی و خواص آن بحث می شود، مانند عدد که موضوع علم حساب است و عوارض ذاتی آن چهار عمل اصلی است که مسائل علم حساب به شمار می آیند؛ ۴. در برابر مهمل؛ چون الفاظ موضوع اند برای معانی گوناگون، به همین سبب از آن ها به «مستعمل» و «مفید» و «موضوع» تعبیر می شود و مهمل، لفظی است بی معنا؛ ۵. در برابر مشتق؛ زیرا در اصطلاح منطق از «جامد» در برابر «مشتق» به موضوع تعبیر می شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] موضوع هر علمی عبارت است از آن چیزی که در آن علم از احوال و عوارض او گفتگو می شود و قضایای مربوط به او حل می شود.
موضوع هر علمی عبارت است از آن چیزی که در آن علم از احوال و عوارض او گفتگو می شود و قضایای مربوط به او حل می شود. تدبر و تدقیق در مسائل هر علمی و تجزیه ی مسائل آن روشن می کند که همه ی آن مسائل بیان احکام و آثار و عوارض و حالات یک شئ بخصوص است و همان شئ بخصوص است که همه ی آن مسائل را به صورت افراد یک خانواده درآورده است و ما آن را موضوع آن علم می نامیم.
قرابت بین موضوعات علوم
در اینجا یک سؤال مهم برای منطقیین و فلاسفه پیش آمده است و آن اینکه نظر به اینکه موضوعات علوم متباین من جمیع الجهات نیستند بلکه- چنانکه قبلاً اشاره کردیم- قرابتهایی بین موضوعات علوم برقرار است و همان قرابتها منشا خویشاوندی فامیلی و نژادی علوم است مثل اینکه بین «کمّ منفصل» که موضوع علم حساب شمرده شده و «کمّ متصل» که موضوع علم هندسه شمرده شده قرابت جنسی است یعنی هر دو از جنس کمیت هستند، و از طرف دیگر آنچه موضوع یک علم نامیده می شود همواره دارای انواع و اقسامی است و هر نوع و قسمی اختصاص دارد به یک سلسله احکام و عوارض و حالات، مثل اینکه موضوع هندسه که «کمّ متصل» شناخته می شود منقسم می شود به خط و سطح و حجم و هر یک از آنها احوال و عوارض مخصوص به خود دارد، و از طرفی هم کلمه ی «عوارض و احکام» کلمه ی کشداری است و آنچه از عوارض نوع و قسم یک شئ محسوب می شود از عوارض خود آن شئ نیز محسوب می شود و در این صورت یا باید جمیع علوم را علم واحد بدانیم یعنی مسائل مختلف جمیع علوم را به منزله ی افراد یک خانواده و همه را مستقیماً منشعب از یک اصل بدانیم و اختلافات خانوادگی و فامیلی و نژادی را منکر شویم و اختلاف هر علمی را با علم دیگر یک امر قراردادی و وضعی بدانیم و یا آنکه به هر اندازه که موضوعات، انواع و اقسام پیدا می کنند علوم را متکثر و مختلف بدانیم مثلاً هندسه را مجموعه ای از سه علم (علم الخط و علم السطح و علم الحجم) بدانیم بلکه نظر به اینکه ممکن است هر یک از این سه نیز انقساماتی پیدا کنند مثل انقسام خط به مستقیم و منحنی، انقسامات جزئی تری برای آن علم قائل شویم.
جامع مشترک موضوع علم
علاوه بر اینکه موضوعات علوم متباینات من جمیع الجهات نیستند و بین آنها وجه مشترک هایی در کار است، احیانا می بینیم که موضوع یک علم عیناً جامع مشترک موضوع علم دیگر با یک رشته اشیاء دیگر است مثل آنکه موضوع علم النبات جامع مشترک موضوع علم الحیوان و یک عده از اشیاء است و همین طور... منطقیین و فلاسفه به این سؤال پاسخ داده اند. حاصل آنچه در مقام پاسخ به این سؤال بیان شده این است که عوارض و احکامی که به یک شئ نسبت داده می شود بر دو قسم است: عوارض اولیه یا عوارض ذاتیه، و عوارض ثانویه یا عوارض غریبه؛ و در مقام تمیز عوارض ذاتیه از عوارض غریبه تحقیقات نیکو و ارجمندی به عمل آمده و آن کس که از همه بیشتر و بهتر این مطلب را تحقیق کرده ابن سینا در کتب منطقیه ی خویش و بالخصوص منطق الشفا است هر چند متاخرین نکات لازمی را که وی یافته است درک نکرده اند و به راههای دیگر رفته اند و همین جهت موجب اضطراب و اختلاف آراء زیادی در آن مساله شده تا آنجا که از طرف برخی از غیر منطقیین عقاید عجیب و گزافه مانندی در این زمینه اظهار شده است. چنانکه معلوم شد در مساله ی تمایز و تشابه علوم و طبقه بندی آنها نکته ی حساسی که از نظر منطقی هست همانا تمیز و تشخیص عوارض ذاتیه از عوارض غریبه است و تمیز و تشخیص این جهت احتیاج به مقدمات منطقی زیادی دارد که از عهده ی این مقدمه و این مقاله خارج است و طالبین باید به کتب منطقیه و بالاخص کتب ابن سینا مراجعه کنند.

جملاتی از کلمه موضوع

تحمل گاومیش در برابر گرمای شدید و نور مستقیم آفتاب کم است و تابش مستقیم خورشید آن‌ها را کاملاً آشفته و پریشان می‌کند. تغییرات شدید و ناگهانی دمای محیط نیز بر جانور آثار ناگواری دارد و ممکن است به بیماری پنومونی (ذات الریه) و حتی مرگ منجر شود؛ بنابراین هنگام طراحی نگهداری گاومیش باید بر این موضوع توجه کرد و از هر راهی که امکان دارد از تغییر شدید آب‌وهوای محیط بر جانور جلوگیری کرد تا به تدریج با هوای جدید سازگار شود.
در آوریل ۱۹۳۳ اینشتین متوجه شد که حکومت آلمان، قانونی را تصویب کرده‌است که مانع از تصدی سمت‌های رسمی توسط یهودیان می‌شود که تدریس در دانشگاه نیز از جمله این سمت‌ها بود. جرالد هولتون فیزیک‌دان و مورخ آمریکایی اوضاع را این‌گونه توصیف می‌کند که عملاً هیچ‌یک از همکارانشان به این موضوع که هزاران دانشمند یهودی به یک‌باره مجبور به ترک موقعیت کاری خود شده بودند و اسامی آن‌ها از مؤسسه‌ها و دانشگاه‌های محل کارشان حذف شده بود اعتراض نکردند.
بود ذل گر که باشد سیر موضوع همانا وضع شیی در غیر موضوع
این برنامه مضمونی اجتماعی، خانوادگی و روانشناسی دارد و در هر قسمت یکی از مسایل جامعه را مورد بررسی قرار می‌دهد. پرسش‌هایی که در برنامه مطرح می‌شود بر اساس تحقیقات اجتماعی و روانشناسی است و به موضوع‌های تعلیم و تربیت عمومی می‌پردازد. مهمانان این برنامه از افراد عادی جامعه هستند که در زمینه موضوع مورد نظر برنامه فعالیت یا عملکرد ویژه و مهمی داشته‌اند.
در موضع خوشدلان و مشتاقان موضوع فروگذار و مشتق را
زندگی موضوع اضدادست صلح اینجا کجاست با نفس باقیست تا قطع نفس پرخاش ما
جمال وصف را او حسن ذاتست که ذات ختم موضوع صفاتست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال نخود فال نخود