این پیشوند در زبان فارسی نقش بسیار مهمی دارد. این پیشوند بر روی اشکال مختلف افعال ماضی، مضارع و امر قرار گیرد و به فعلها معنای استمرار، تأکید و تکرار بخشد. به عبارت دیگر، وجود این پیشوند در فعل نشاندهنده تداوم یا عادت در انجام یک عمل باشد. به ویژه، زمانی که استمرار به فعل افزوده میشود، به معنای این است که عمل به طور مداوم یا مکرر انجام گیرد. بنابراین، این پیشوند علاوه بر تأکید بر انجام عمل، به ما کمک کند تا مفهوم استمرار و عادت را به خوبی در زبان بیان کنیم. به همین دلیل، در تحلیلهای زبانی و ادبی، توجه به اهمیت این پیشوند در ارتباطات و بیان احساسات و افکار ضروری است.
می
لغت نامه دهخدا
اول - در آغاز اقسام فعلهای ماضی - این مزید مقدم در نظم و نثر قدیم در اول تمام یا بیشتر انواع ماضی دیده می شود، ولی امروزه معمولاً در اول ماضی مطلق می آید و از آن ماضی استمراری می سازد وبندرت در آثار شعرا و ادبا در اول ماضی نقلی نیز دیده می شود که ماضی نقلی مستمر تشکیل می دهد. اینک نمونه هر یک: 1- در اول صیغه های ماضی مطلق درمی آید و ماضی استمراری می سازد:
مهر دیدم بامدادان چون بتافت
از خراسان سوی خاور می شتافت.رودکی.نمی جست بر چاره جستن رهی
سوی آسمان کرد روی آنگهی.فردوسی.هرروز پیوسته ملطفه ای می رسید... و بر موجب آنچه خداوند می فرمود کار می ساختند. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 50 ). انوشیروان نزدیک او از علوم اوائل سخن می گفت. ( فارسنامه ابن بلخی ص 86 ). باغبان روزی دید [ عصیر انگور رادر خم ] صافی و روشن شده چون یاقوت سرخ می تافت و آرامیده شده. ( نوورزنامه ).
می رفت و همه سپاه با او.سنائی.می زد به شمشیر جفا می رفت و می گفت ازقفا
سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم.سعدی.فروغ ماه می دیدم ز بام قصراو روشن
که رو از شرم آن خورشید در دیوار می آورد.حافظ.گاه «می » در این مورد به جای یاء نقل رؤیا و تعبیر خواب به کار رفته است: موسی در آنجا به خواب رفت. و به خواب می دید ( به جای دیدی ). اژدها از آن وادی روی به گوسفندان می نهد ( به جای نهادی ). عصا اژدها می گردد ( به جای گردیدی ) و در آن وادی به جنگ مشغول می گردد ( به جای گردیدی ) و آن اژدها را هلاک می کند ( به جای کردی ) و به جای خود می آید ( به جای آمدی ). ( یادداشت مؤلف ).
یادآوری 1: امروزه فعل ماضی استمراری که با پیشوند «می » می آید اگر نون نفی بگیرد معمولاً نون را بر «می » مقدم دارند: نمی رفت. نمی آمد. نمی گفتند. ولی در قدیم گاهی «می » را بر نون مقدم می داشته اند:
کفوی نداشت حضرت صدیقه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۱. باده، شراب.
۲. شراب انگوری.
۳. نوشابۀ الکلی.
فرهنگ فارسی
۱ - نوت سوم از گام دو. ۲ - علامتی که معرف نوت مذکور است.
دختر طلابه بن قیس ابن عاصم غسانی از ملوک عرب.
دانشنامه عمومی
می (فیلم). مِی ( به انگلیسی: May ) یک فیلم درام، اسلشر آمریکایی است. این فیلم در سال ۲۰۰۲ به کارگردانی لاکی مک کی و با شرکت آنجلا بتیس در نقش اصلی ساخته شد. در سال ۲۰۰۶ اتحادیه منتقدان فیلم شیکاگو این فیلم را در رده بندی ترسناک ترین فیلم های ساخته شده تا آن زمان در رده ۶۱ام قرار داد. این فیلم اکران و فروش محدودی داشت، تا آن جا که در سراسر آمریکای شمالی تنها در ۹ سینما پخش شد.
داستان فیلم درباره دختری غیرعادی به نام «می» است که دوران کودکی سختی را پشت سرگذاشته و به دلیل متفاوت بودن با دیگر همسالانش، همواره مورد تمسخر آن ها بوده و دوستی نداشته است. می در بزرگسالی با پسری به نام آدام دوست می شود و آدام او را به دلیل کارهای غیرعادی اش رها می کند. می در ادامه نیز با تمسخر دیگران و شکست های پیاپی در روابط اجتماعی اش مواجه می شود، و به جنون دچار می شود. او تصمیم می گیرد حال که نمی تواند دوستی برای خود پیدا کند، دوستی برای خود بسازد و با بریدن و چسباندن اعضای بدن زیبای کسانی که می شناخته و مواجه می شده، برای خود دوستی بسازد.
می (نت موسیقی). می ( به فرانسوی: mi، به انگلیسی و آلمانی: E ) نام سومین نُت از هفت نُت اصلی موسیقی است. «فا بمل» نت مترادف «می» محسوب می شود. یک نت «می» وسط یا ( E4 ) بر اساس زیروبمی، فرکانسی معادل ( ۳۲۹٫۶۲۸ هرتز ) را داراست.
گام ها بر پایه نت «می» عبارتند از:
• می ماژور: می، فا دیز، سل دیز، لا، سی، دو دیز، ر دیز، می.
• می مینور تئوریک: می، فا دیز، سل، لا، سی، دو، ر، می.
• می مینور هارمونیک: می، فا دیز، سل، لا، سی، دو، ر دیز، می.
• می مینور ملودیک بالا رونده: می، فا دیز، سل، لا، سی، دو دیز، ر دیز، می
• می مینور ملودیک پائین رونده: می، ر، دو، سی، لا، سل، فا دیز، می.
دانشنامه آزاد فارسی
نام یکی از نت های موسیقی. نتی که در نظام معمول نت خوانی، نت میانۀ هر گام است.
ویکی واژه
میَّ :(miia) در گویش گنابادی یعنی می آید، خواهد آمد.
مِمَیِ :(maye) در گویش گنابادی یعنی میخواهید، دوست دارید، علاقه داشتید، علاقه دارید.
مادر، moy
جملاتی از کلمه می
بیار آنک نگنجد در این دهان نامش که می شکافد از او شقههای گفتارم
می تنی تاری که جاروبش کنند؟ می کشی طرحی که معیوبش کنند؟
شب فراق ز تر خنده های ابرم سوخت به تیره روزیم افسوس می کند مهتاب