نویم

لغت نامه دهخدا

نویم. [ ن َ ] ( اِ ) لفظی است که آن را در عربی محض می گویند، همچنانکه گویند بنویم دیدن شناخت، یعنی بمحض دیدن شناخت. ( از برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). از برساخته های دساتیر است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 271 شود.
نویم. [ ن َ ] ( ع ص ) مرد کندخاطر نادان، یا گمنام بی اعتبار. ( منتهی الارب ). مغفل، و گفته اند خامل. ( از اقرب الموارد ). نُوَمَة. ( از اقرب الموارد ).

جمله سازی با نویم

💡 ما برزگران این کهن دشت نویم در کشتهٔ شادی همه غم میدرویم

💡 دم بدم ما بستهٔ دام نویم هر یکی گر باز و سیمرغی شویم