لغت نامه دهخدا مکاک. [ م ُ ] ( ع ص، اِ ) مکیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مکیده شده. ( ناظم الاطباء ). آنچه مکیده شود. مُکاکة. ( از اقرب الموارد ). || مغز استخوان، زیرا آن مکیده می شود. ( از اقرب الموارد ).
جمله سازی با مکاک انسان تنها مخزن بیماری است. همچنین میمون مانگابی، شامپانزه آفریقایی، مکاک دمدراز، و سنجاب قرمز به صورت طبیعی آلوده میشود.