منعه

منعه

تعریف و ریشه لغوی

«مَنْعَة» واژه‌ای عربی است که در اصل به معنای عزت، قوت و توانایی دفاع به‌کار می‌رود. این واژه به نیرویی اشاره دارد که شخص به وسیله آن می‌تواند از خود یا دیگران در برابر خطر محافظت کند. در متون لغوی عربی آمده است: «هو فی عز و منعة» یعنی فرد در ارجمندی و قدرت است و پشتیبانانی دارد که از او حمایت می‌کنند.

کاربردهای معنایی

این کلمه گاهی به معنای جمع مانع نیز به‌کار می‌رود؛ یعنی کسان یا چیزهایی که بازدارنده و مانع هستند. همچنین در تعبیر «قوس منعة» به کمانی گفته می‌شود که کشیدن آن دشوار است، زیرا نیاز به قدرت و نیروی بدنی فراوان دارد. از سوی دیگر، وقتی گفته می‌شود «ازال منعة الطائر»، یعنی پرنده آن توانایی مقاومت و بازداشتن را از دست داده است.

جایگاه مفهومی

این واژه در فرهنگ‌های لغت فارسی و عربی همواره با مفاهیمی چون قدرت، بازدارندگی و حمایت همراه است. منعه علاوه بر معنای لغوی، در حوزه اجتماعی نیز بیانگر ارجمندی فردی است که در سایه قوت شخصی یا حمایت اطرافیان، امنیت و احترام خود را حفظ می‌کند. بنابراین این کلمه هم بُعد فردی دارد و هم بُعد جمعی که بر توان دفاع و پایداری دلالت می‌کند.

لغت نامه دهخدا

( منعة ) منعة. [ م َ ن َ ع َ / م َ ع َ] ( ع اِ ) عِزّ. ( اقرب الموارد ). قوتی که شخص دفع می کند بدان کسی که وی را اراده نماید. ( ناظم الاطباء ): هو فی عز و منعة؛ او در ارجمندی است و با خود حمایت کنندگان و پشتی دهندگان دارد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ازال منعةالطائر؛ یعنی زایل شد آن قوت از مرغ که بدان ممانعت می کرد کسی را که اراده وی را داشت. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
منعة. [ م َ ن َ ع َ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ مانع. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مانع شود.
منعة. [ م َ ع َ ] ( ع ص ) قوس منعة؛ کمانی که کشیدن آن دشوار باشد. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

قوس منعه کمانی که کشیدن آن دشوار باشد.

دانشنامه عمومی

منعه ( به عربی: منعة ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان باتنه واقع شده است. منعه ۱۳٬۵۱۰ نفر جمعیت دارد.

جمله سازی با منعه

با چنین منعه هجران که تو داری هرگز با تو ممکن نبود وصل مگر سلطان را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جام
جام
کمینه
کمینه
ارق ملی
ارق ملی
ملکا
ملکا