منجق

لغت نامه دهخدا

منجق. [ م َ ج ُ ] ( اِ ) منجوق:
چتر او را سپهر در سایه
منجقش را ستاره در زنهار.عبید زاکانی ( دیوان چ اقبال ص 26 ).رجوع به منجوق شود.

جمله سازی با منجق

💡 تپه‌های منجق لی مربوط به هزاره اول قبل از میلاد - دوره ایلخانی است و در شهرستان بجنورد، ۳۰ کیلومتری شمال شرق شهر واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۵۶ با شمارهٔ ثبت ۱۴۲۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

💡 تپه منجق لخ مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان تا دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بوئین‌زهرا، روستای شاخدار واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۱۲۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.