لغت نامه دهخدا
مفسدت. [ م َ س َ دَ ] ( ع اِ ) تباهی. خلاف مصلحت. ج، مفاسد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مفسدة: و اگر اصلی نداشته باشد هیچ مضرت و مفسدت صورت نبندد. ( جهانگشای جوینی ). و کیفیت مصلحت و مفسدت ولایت خود که سبب آن چیست. ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به مفسدة و مفسده شود.
مفسدة. [ م َ س َ دَ ] ( ع اِ ) بدی و تباهی. خلاف مصلحت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج، مفاسد.( ناظم الاطباء ). و رجوع به مدخل های قبل و بعد شود.