مغزلی

لغت نامه دهخدا

مغزلی. [ م ِ زَ لی ی / م َ زَ لی ی / م ُ زَ لی ی ] ( ع ص نسبی ) دوک تراش. ( مهذب الاسماء ) ( ملخص اللغات حسن خطیب ).

جمله سازی با مغزلی

زبر چرخ از امل بریدن نیست سر این رشته مغزلی دارد