مجور

لغت نامه دهخدا

مجور. [ م ُ ج َوْ وَ ] ( ع ص ) بنای سرنگون و منهدم شده و با زمین برابر شده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
- امثال:
یوم بیوم الحفض المجور؛ این مثل را در شماتت به کسی گویند که نکبتی به وی رسیده باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).
مجور. [ م ُ ج َوْ وِ ] ( ع ص ) بر زمین افکننده کسی را. و رجوع به تجویر شود. || نسبت دهنده به جور. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کسی که بنایی را با زمین برابر می کند و کسی که منهدم می کند و می اندازد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بر زمین افکننده کسی را

جمله سازی با مجور

شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از وزارت کشور درخواست کرد مجور لازم را برای راهپیمایی مسالمت‌آمیز روز چهارشنبه را صادر کند. قرار است این راهپیمایی مسالمت‌آمیز روز چهارشنبه ۲۷ خرداد از ساعت چهار بعد از ظهر از میدان انقلاب به سوی میدان آزادی برگزار شود. البته در راهپیمایی سه شنبه ۲۶ خرداد مردم قرار حضور در میدان هفت تیر در ساعت پنج را گذاشته بودند.
داروخانه های شبانه روزی به نسبت جمعیت و در هر شهر با مجور دانشگاه علوم پزشکی فعالیت شبانه روزی خواهند داشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال قهوه فال قهوه