گل جام

لغت نامه دهخدا

گل جام. [ گ ُ ] ( اِ مرکب ) شیشه های رنگین که در عمارت خانه و حمام و در تابدانها تعبیه کنند وآنرا آینه جامی نیز میگویند. ( آنندراج ):
روشن بود ز عالم بالا فضای دل
گل جام دارد از مه تابان سرای دل.محسن تأثیر ( از آنندراج ).در آن خلوت که شرمش برقع از رخسار بردارد
کند معمار عشق از تیشه ناموس گل جامش.فطرت ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) شیشه های رنگین که در خانه و حمام و تا بدانها تعبیه کنند آین. جامی: روشن بود ز عالم بالا فضای دل گل جام دارد از مه تابان سرای دل. ( محسن تاثیر )

جمله سازی با گل جام

حضور در المپیک تابستانی ۱۹۶۴آقای گل جام باشگاه‌های تهران ۱۳۴۴مدال نقره بازی‌های آسیایی ۱۹۶۶
نرگس به سر چو کسری و جم تاج بر نهد چون لاله کاس کسری و گل جام جم شود
ز چشم شور، آب خضر خون مرده می گردد مکن بی پرده چون گل جام سرشار معانی را
نرگس اکنون سوی گل پیغام نسرین آورد دست نسرینش سوی گل جام زرین آورد
وی همچنین در تیم‌های ملی فوتبال اوکراین روسیه بازی کرده‌است. او با زدن ۶ گل در جام جهانی ۱۹۹۴ به‌طور مشترک با هریستو استیچکوف آقای گل جام جهانی شد، جالب این است که هر ۶ گل را در مرحله گروهی به ثمر رسانده بود.
در رکاب برق دارد پای،ایام نشاط دربهار از کف مده چون شاخ گل جام نشاط
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال انگلیسی فال انگلیسی فال پی ام سی فال پی ام سی فال نوستراداموس فال نوستراداموس