گریبان کش

لغت نامه دهخدا

گریبان کش. [ گ ِ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) گریبان کشنده. کسی که گریبان دیگری را گیرد و کشد:
یار گریبان کش و دامنکشان
آستی از رقص جواهرفشان.نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که گریبان دیگری را بگیرد و بکشد: یار گریبان کش و دامنکشان آستی از رقص جواهر فشان. ( نظامی )

جمله سازی با گریبان کش

تو هاتف را ندانی کو بغیب است سر خود در گریبان کش که جیب است
سرافرازی اگر داری طمع سر در گریبان کش کز این دریا برون کس بی‌فرو رفتن نمی‌آید
شوقی نه گریبان کش و عشقی نه عنان گیر مشکل که ازین پرده ناموس برآییم
شده خلقت چو گریبان کش دلهای همه چون روان بر سر کویت نبود پای همه
اندر دعای تست خلل ورنه بر درش دست اجابتست که گریبان کش عطاست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گواد یعنی چه؟
گواد یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
اگزجره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز