کدورات
فرهنگ فارسی
جمله سازی با کدورات
بنده با جمعی خواص مجلس روحانیان خلوتی دارم مصفا از کدورات عوام
جراحات الهوی تشفی کدورات الهوی تصفی برودات الهوی تدفی و نیران الهوی ریحان
در آن آب نه خاشاک و نه خاک وز کدورات بری بود که سرچشمه انوار صفا بود
و گفتهاند هر حرفی چراغی است از نور اعظم افروخته، آفتابی است از مشرق حقیقت طالع گشته، و بآسمان غیرت ترقی گرفته، هر چه صفات خلق است و کدورات بشر حجاب آن نور است و تا حجاب برجاست یافتن آن را طمع داشتن خطا است.