چنوئی

لغت نامه دهخدا

چنوئی. [ چ ُ ] ( حامص مرکب ) ( از: چنو + ی ) مانند او بودن. چون او بودن.

فرهنگ فارسی

مانند او بودن چون او بودن ٠

جمله سازی با چنوئی

بر آستان چنوئی اقامت چو منی برای منصب و مالست یا برای خدای
مردی نبود مردن و هم مرد نیستی گر صد هزار سال چنوئی نیاردی
و دانستم که چنوئی گزاف نگوید.
در آرزوی آب چنوئی به داد جان لعنت برین جهان بنفرین بی وفا
غلامش خواستم بودن، دلم گفت که این دم با چنوئی درنگیرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الم یعنی چه؟
الم یعنی چه؟
کردار یعنی چه؟
کردار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز