لغت نامه دهخدا چشم گندم. [ چ َ / چ ِ م ِ گ َ دُ ]( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) دانه گندم که چاک آن بچشم میماند. ( آنندراج ). چاک دانه گندم. شکافی که بر دانه گندم است: چشم تنگش بوقت بیداری گل بابونه است پنداری چون بیکدیگرش ز خواب نهادمیدهد آن ز چشم گندم یاد.سلیم ( از آنندراج ).
جمله سازی با چشم گندم چون به یکدیگرش ز خواب نهاد می دهد آن ز چشم گندم یاد ستیزه با فلک کم کن که نتواند کند هرگز به زهر چشم گندم تلخ، نان آسیابان را