هشیار مغزی

لغت نامه دهخدا

هشیارمغزی. [ هَُ ش ْ م َ ] ( حامص مرکب ) هشیاری. هوشمندی:
جریده به هر سو عنان تاز کن
به هشیارمغزی نظر باز کن.نظامی.

فرهنگ فارسی

هشیاری هوشمندی

جمله سازی با هشیار مغزی

جریده به هرسو عنان تاز کن به هشیار مغزی نظر باز کن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ایده آل
ایده آل
نسل
نسل
گاییدن
گاییدن
افراهیم
افراهیم