نامحروم

لغت نامه دهخدا

نامحروم. [ م َ ] ( ص مرکب ) محروم ناشده. || در تداول، عوام این کلمه را بجای محروم به کار برند: از دیدار شما نامحروم شدم؛ محروم شدم.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه محروم ومایوس نشده. ۲ - بغلط درمورد[ محروم ] بکار رود: [ از دیدار شما نامحروم شدم ]

جمله سازی با نامحروم

رحیمی، خلق را معصوم گردان ز لطف خویش نامحروم گردان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دودول یعنی چه؟
دودول یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز