ناشایست کردن

لغت نامه دهخدا

ناشایست کردن. [ ی ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کار بد کردن. گناه کردن. مرتکب گناه شدن. کار حرام و ناروا و ناسزا کردن:
ز ناشایست کردن شرمش آمد
که بر دو کتف خود دو پاسبان دید.؟

فرهنگ فارسی

کار بد کردن گناه کردن.

جمله سازی با ناشایست کردن

ز ناشایست کردن شرمش آمد که بر دو کتف خود بار گران دید
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال سنجش فال سنجش