لوس و لابه

لغت نامه دهخدا

لوس و لابه. [ س ُ ب َ / ب ِ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) تبصبص:
گر بودم سیم کار گردد چون زر
گر نبود سیم لوس و لابه فزایم.سوزنی.نرم گشته به لوس و لابه من
گرم گشته به آفرازه من.سوزنی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) تملق چاپلوسی تبصبص: نرم گشته به لوس و لاب. من گرم گشته به آفراز. من. ( سوزنی لغ. )، از اتباع. تبصبص

جمله سازی با لوس و لابه

گر بودم سیم کار گردد چون زر ور نبود سیم لوس و لابه فزایم