پر روزی

لغت نامه دهخدا

پرروزی. [ پ ُ ] ( ص مرکب ) آدمیی پرروزی؛ گشاده روزی. مغضور. مغضر. مقابل کم روزی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) گشاده روزی گشاده رزق مقابل کم روزی.

جمله سازی با پر روزی

دیده ی آن مور کایام بهار می برآرد بال و پر روزی سه چار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گاییدن
گاییدن
پومپویر
پومپویر
فاک
فاک
فال امروز
فال امروز