مکن ای بلبل آزرده دل، از خار گله گله از هر چه نمایی، بود از یار گله
برو برو که خران گله گله جمع شدند خر جوان و خر پیر و خر دو یک ساله
شبانی نه و صد هزاران گله گله کرده بر کوه و صحرا یله
در شیوه رمیدن، وحشی نگاه او را همچشمی از ازل بود، با گله گله آهو
ولیک باید از روی علم گشتن جمع که گله گله همی گوسفند هم به چراست