کار فرموده

لغت نامه دهخدا

کارفرموده. [ ف َدَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه او را کار فرموده باشند.آنکه بدو دستور کار دهند به امر کارفرما عمل کند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که او را بکاری وا داشته باشند آنکه او را دستور کاری داده باشند.

جمله سازی با کار فرموده

دو دم را تیغ خونریزش دمادم کار فرموده ولی از روی معجز کرده رنگی کار در هر دم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قمبل
قمبل
احتساب
احتساب
میسترس
میسترس
تسخیر
تسخیر