چپ روی

لغت نامه دهخدا

چپ روی. [ چ َ رَ ] ( حامص مرکب )تندروی. پیروی از افکار چپ. در صف مخالف رژیم و سیاست عمومی کشور بودن. رجوع به چپ و چپی و چپ رو شود.

فرهنگ عمید

با سیاست دولت مخالفت کردن.

فرهنگ فارسی

تندروی. پیروی از افکار چپ. در صف مخالف رژیم و سیاست عمومی کشور بودن.

جمله سازی با چپ روی

انتشار کتاب معروف لنین بیماری کودکانه چپ روی در کمونیست در آماده کردن این کنگره و موفقیت آن نقش درجه اول را داشت. کنگره پیرامون نقش دهقانان و خلق‌های کشورهای مستعمره و اسیر، روش کمونیست‌ها را روشن کرد. در زمان تشکیل کنگره هفتم کمینترن که توجه خاص به مبارزه علیه فاشیسم نمود در جهان ۷۶ حزب کمونیست وجود داشت که فقط ۲۲ حزب از آن علنی بودند و بقیه ۵۴ حزب در شرایط غیر علنی فعالیت می‌کردند.
تو ندانی که آن دفینه کجاست گه سوی چپ روی و گه سوی راست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال انبیا فال انبیا فال اوراکل فال اوراکل فال شمع فال شمع