چار رکن

لغت نامه دهخدا

چاررکن. [ رُ ] ( اِ مرکب ) چهار رکن. در مناسک حج عبارت است از مسح و طواف و سعی و حلق. || دو دست و دو پای.

فرهنگ فارسی

چهار رکن در مناسک حج. مسح و طواف و سعی و حلق. یا دو دست و دو پای.

جمله سازی با چار رکن

ای چار رکن عالم خشتی ز بارگاهت خورشید سرفرازی در سایه کلاهت
نشسته خامش و با چار رکن در گفتار شکسته شهپر و با هفت چرخ در پرواز
جوع است و عزلت و سهر و صحت، چار رکن زین چار رکن قصر ولایت قوی بناست
در چار رکن و شش جهت و هفت بارگاه کار عزا و شغل مصیبت به آن رسید
تو کعبه مکارم بر چار رکن رهبر ار باد بر گذشته در کعبه آرمیده
میان چار رکن و هفت دایر شود هفتاد میغ از غیب ظاهر