حنتم

لغت نامه دهخدا

حنتم. [ ح َ ت َ ] ( ع اِ ) سبوی سیاه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سبوی سبز. ( اقرب الموارد ) ( بحر الجواهر ) ( مهذب الاسماء ). ج، حناتم. ( منتهی الارب ). || درخت حنظل. || ابرهای سیاه. حنتمة، یکی آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
متمایز یعنی چه؟
متمایز یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز