پر و پا قرص

لغت نامه دهخدا

پر و پا قرص. [ پ َ رُ ق ُ ] ( ص مرکب ) استوار. محکم. متین.

فرهنگ عمید

۱. استوار، پابرجا.
۲. ثابت قدم.

فرهنگ فارسی

( صفت )۱- دارای پاهای محکم. ۲- پا برجا استوار ثابت قدم: مومن پر و پا قرصی است.

جمله سازی با پر و پا قرص

در رمان «تهران، خیابان انقلاب» فتاح مرد میانسالی ست که اینک در زیرزمین یک کلینیک خصوصی به بازیابی بکارت دخترانی می‌پردازد که پیش از این، آن را از دست داده‌اند. شهرزاد دختر جوانی ست که در همین کلینیک به تور او می‌خورد و فتاح به او دل می‌بندد. دختر که مرد جوانی خواستگار پر و پا قرص اوست در مرکز التهاباتی قرار می‌گیرد که او را به سمت فاجعه می‌برد. هر دو مرد در مراکز قدرت پشتیابانانی دارند. اشتفان وایدنر شرق پژوه آلمانی این رمان را یک اثر ادبی جهانی برشمرده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال حافظ فال حافظ فال امروز فال امروز فال فنجان فال فنجان