ساربانی

لغت نامه دهخدا

ساربانی. ( حامص مرکب ) عمل ساربان. حرفه ساربان. ساربان بودن. ساربانی کردن. حفاظت شتر کردن. صاحب و مالک شتر بودن. نگاهداری شتر کردن. ساروانی. شتربانی. اشترداری. جمالی. رجوع به ساربان شود.

فرهنگ فارسی

شتربانی ساروانی.

جمله سازی با ساربانی

💡 در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را پس از مدت شنیدم نغمه های ساربانی را

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قمبل یعنی چه؟
قمبل یعنی چه؟
یوخ یعنی چه؟
یوخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز