لغت نامه دهخدا
لجج. [ ل ُ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ لجة. ( اقرب الموارد ).
لجج. [ ل ُ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ لجة. ( اقرب الموارد ).
= لجه
جمع لجه
جمع لجه
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۴(بار)
لجاج آن است که شخص در فعل منهی عنه اصرار ورزد. بلکه در طغیان و نفرت اصرار ورزیدند. در طغیانشان اصرار میورزیدند و سرگردان میماندند.
💡 گه چون نهنگ در لجج افکنده اضطراب گه چون پلنگ در فلک آورده انکسار