لغت نامه دهخدا
عربشاه. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) ابن محمد حسین. رجوع به این عربشاه و فهرست کتابخانه مدرسه سپهسالار ج 2 ص 583 شود.
عربشاه. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان چهار اویماق بخش قره آغاج، شهرستان مراغه. ناحیه ای است کوهستانی 246 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت است. صنایع دستی جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
عربشاه. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سیاه منصور شهرستان بیجار، کوهستانی. سکنه آن 85 تن. محصولات آنجا غلات، لبنیات. صنایع دستی زنان قالیبافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).