صبیحه، به عنوان مؤنث صبیح، به معنای زیبایی و شادابی است. این نام به خوبی بیانگر ویژگیهای ظاهری و باطنی فرد میباشد. در لغتنامه دهخدا، صبیحه به عنوان شخصی خوبرو و سفیدرنگ توصیف شده است که بر خلاف ملیح، که به سبزی و نمکین بودن اشاره دارد، زیبارو و خوشچهره است. همچنین، در فرهنگ معین و فرهنگ فارسی عمید نیز به زیبایی و شادابی افراد اشاره شده و ویژگیهایی چون خوشگل و صاحب جمال برای این نام ذکر گردیده است. صبیحه نه تنها به زیبایی ظاهری اشاره دارد بلکه به خنده و شادابی درون نیز دلالت میکند. به عبارت دیگر، شخصی که نامش صبیحه است، باید دارای چهرهای زیبا و روحیهای شاد باشد. این نام به نوعی نمایانگر ترکیبی از زیبایی ظاهری و باطنی است و نشاندهنده شخصیتهایی است که از درون و بیرون زیبا و شاداب هستند. در واقع، این نام میتواند نمادی از خوشحالی و طراوت در زندگی باشد.
صبیحه
لغت نامه دهخدا
صبیحة. [ص َ ح َ ] ( ع ص ) تأنیث صبیح. و رجوع بدان لغت شود.
صبیحة. [ ص َ ح َ ] ( اِخ ) وی زوجه مستنصر باﷲ حکم بن عبدالرحمن نهمین خلیفه از خلفای اموی اندلس است که با مهارت در علوم و ادب و سیاست و هنگام خلافت شوهر خویش نفوذ و اقتدار فراوان داشت و چون شوهر وی درگذشت فرزند او المؤید باﷲ خردسال بود و صبیحة تا مدتی بنیابت از وی تمام امور کشور را در دست داشت و بر اثر مساعی حاجب خود محمدبن عبداﷲبن ابی عامر ممالک خویش را وسعت داد و شأن و شکوه دولت اسلامی اندلس را بیفزود و به سال 398 هَ. ق. درگذشت. ( قاموس الاعلام ترکی ).
صبیحة. [ ص َ ح َ ] ( اِخ ) ابن حارث بن جبیلة القرشی التیمی. وی از صحابه و مهاجرین و از قرشیان است که از جانب خلیفه دوم بتحدید اعلام حرم شریف مأمور و در سفری بالتزام رکاب خلیفه دعوت شد. ( قاموس الاعلام ترکی ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) بامداد.
ابن حارث بن جبیله القرشی التیمی
فرهنگ اسم ها
معنی: مونث صبیح، زیبا و شاد، خندان و خوشحال، ( مؤنث صَبیح )، صَبیح