شرکت کننده

لغت نامه دهخدا

شرکت کننده. [ ش ِ ک َ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) کسی که در شرکتی سهیم شود. || همراهی کننده. همکاری کننده. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که در شرکتی سهیم شود. ۲ - همراهی کننده همکاری کننده.

فرهنگستان زبان و ادب

{participant} [روان شناسی] فردی که آگاهانه و به ارادۀ خود در یک آزمایش یا آزمون یا تحقیق شرکت می کند

جمله سازی با شرکت کننده

💡 هنگامی که این مولکول‌ها با یکدیگر تعامل فیزیکی شکل می‌دهند، شبکه‌های تعامل مولکولی تشکیل می‌دهند که به وسیلهٔ اجزای شرکت کننده در تعامل دسته‌بندی می‌شوند.

💡 رودونین کارش را بعنوان بدنساز در ۱۶ سالگی آغاز کرد. در ۱۷ سالگی او جوانترین شرکت کننده مسابقات کلاسیک آرنولد بود. در آن دوران توانست سه قهرمانی بدنسازی آماتور را کسب کند. (۲ نقره و ۱ برنز)

💡 همزمان با برگزاری بازی‌های المپیک ۱۹۴۸ لندن، کشورهای آسیایی و از جمله ایران تصمیم به برگزاری بازی‌های آسیایی گرفتند. بدین ترتیب و براساس توافق کشورهای آسیایی شرکت کننده در چند اجلاس مهم به میزبانی دهلی نو و لندن، ابتدا فدراسیون بازی‌های آسیایی تشکیل و سپس مقرر شد این بازی‌ها همانند المپیک هر ۴ سال یک بار و در فاصله زمانی دو المپیاد برگزار شود.

💡 زبان‌های رسمی دولت اتحادیه زبان‌های دولتی کشورهای شرکت کننده است. زبان روسی به عنوان زبان کاری در نهادهای مشترک دولت اتحادیه استفاده می‌شود.

سلیطه یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز