شادی سرشت

لغت نامه دهخدا

شادی سرشت. [ س ِ رِ ] ( ن مف مرکب ) شادی سرشته. سرشته از شادی. آمیخته بشادی. شاد. شادمان:
روانها شد از مژده شادی سرشت
بهر دل دری برگشاد از بهشت.( گرشاسب نامه ص 321 ).

فرهنگ فارسی

شادی سرشته سرشته از شادی

جمله سازی با شادی سرشت

روان ها شد از مژده شادی سرشت به هر دل دری برگشاد از بهشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار
خوار
سپور
سپور
کس خل
کس خل
ددی
ددی