سرابستان

لغت نامه دهخدا

سرابستان. [ س َ ب ُ ] ( اِ مرکب ) خانه ای که باغ داشته باشد. ( آنندراج ). بعربی حدیقه یعنی باغی که گرد آن دیوار کشند. ( مجموعه مترادفات ص 134 ):
از عبیر و عنبر و از مشک و لاد و داربوی
در سرابستان ما اندر خزان میدار بند.کسایی.بالاء قرمیسین جایها ساخته بود تا بکنار رود بزرگ از سرابستانها و باغها بتابستان مقام ساختی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 107 ).
مگر طوبی سر آمد در سرابستان جان من
که بر هر شعبه ای مرغی شکرگفتار می بینم.سعدی.

فرهنگ عمید

۱. باغچه و باغ سرخانه.
۲. خانۀ بزرگ که دارای گل ها و درختان بسیار باشد. * بستان سرا، بوستان سرا.

فرهنگ فارسی

خانه که باغ داشته باشد
بستانسرای

دانشنامه عمومی

سرابستان (فومن). سرابستان یک روستا در ایران است که در همسایگی روستای مهم سنگ بیجار و در بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان واقع شده است. سرابستان ۶۴۸ نفر جمعیت دارد.
این روستا در دهستان گشت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۴۸ نفر ( ۱۶۷ خانوار ) بوده است.

جمله سازی با سرابستان

گل دو هفته بیش نبود در سرابستان ولی حسن او و عشق من هر لحظه می گیرد بلاغ
در سرابستان قدرش شکل انجم بر فلک قطره‌های شبنم‌ند افتاده بر نیلوفری
در سرابستان مستان ره نبرد هر که چون ما سو به سو جویا نشد
در سرابستان جنّت بلکه در فردوس نیز مثل تو ای نور چشمم در جهان یک حور نیست
همیشه در سرابستان جانم قد و بالای چون شمشاد بادت