خوش رفتار

لغت نامه دهخدا

خوشرفتار. [ خوَش ْ / خُش ْ رَ ] ( ص مرکب ) خوش رو.آنکه رفتنی زیبا دارد. ( یادداشت مؤلف ). || آنکه خوش معاشرت است. خوش سلوک. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. ویژگی کسی که با مردم به خوش خویی و مهربانی رفتار می کند.
۲. [قدیمی] ویژگی انسان یا حیوانی که که خوب راه می رود، خوش گام.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه نیکو راه رود خوشخرام. ۲ - خوشخوی مهربان.

جمله سازی با خوش رفتار

بسوی در ز شوق افتان و خیزان میروم هر دم تصور می‌کنم کان سرو خوش رفتار می‌آید
زجوش لاله پروا نیست سیل نوبهاران را کجا خون دامن آن سرو خوش رفتار می گیرد؟
پاک می سازد ز دین و دل بساط خاک را بر زمین دامن کشد چون سرو خوش رفتار او
دلدار من جاندار من شمشاد خوش رفتار من چون دیده دُر بار من لعلش گهربار آمده
چه سود ار همدمم شد خضر سوی چشمه حیوان مرا همراهی آن سرو خوش رفتار بایستی
به صد زنجیر اگر بندند اعضای مرا صائب چو آب از دیدن آن سرو خوش رفتار می لرزم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز