داغگه

لغت نامه دهخدا

داغگه. [ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف داغگاه. رجوع به داغگاه شود:
خاصگی دست راست بر در وحدت دل است
وینکه بدست چپ است داغگه ران او.خاقانی.

جمله سازی با داغگه

خاصگی دستراست بر در وحدت دل است اینکه به دست چپ است داغگه ران او
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویشان یعنی چه؟
خویشان یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز