فانوسی
جمله سازی با فانوسی
بر قبر تو اوفتادم ای گمشده مام چون فانوسی که شمع آن گشته تمام
عافیت خواهی قناعت کن به وضع بیکسی شمع این وبرانه فانوسی ندارد غیر شام
به رنگ شمع فانوسی که افروزند در محفل ز فیض نور معنی خلوتی در انجمن دارم
هرجا برونجوشیدهایخودرابهخود پوشیدهای در نور شمعت مضمحل فانوسی پیراهنت
دل مجنون به هواداری لیلی چه کم است حیف فانوسی این شمع به محمل بخشند
فلک به محفل دربان او چو فانوسی است که هست مشعل خورشید شمع آن فانوس