غدرفی

لغت نامه دهخدا

غدرفی. [ غ ِ رَ ] ( ص نسبی ) درم غدرفی؛ درهم غطریفی. رجوع به غدریفی شود: و او ( حسین بن طاهر ) خراج بخارا به تمامی گرفته بود همه درم غدرفی، و در میان سرای ریخته بود و میخواست که به نقره صرف کند زمان نیافت و آن شب دیوار را سوراخ کردند و بگریخت با کسان خویش برهنه و گرسنه، و آن درمهای غدرفی بماند... ( ترجمه تاریخ بخارا نرشخی ص 92 ).

فرهنگ عمید

= غطریفی

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) در همی از آهن و روی و جز آن که در بخارا رایج بوده است.

جمله سازی با غدرفی

💡 این سمرقند نیست بغداد است نقد او غدرفی نمی‌شاید