ظنه

لغت نامه دهخدا

( ظنة ) ظنة. [ ظِن ْ ن َ ] ( ع اِ ) تهمت. افتراء. بهتان. ج، ظِنن.

فرهنگ فارسی

تهمت. افترائ. بهتان. جمع: ظنن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ظَنَّهُ: گمانش پندارش - عقیده اش
ریشه کلمه:
ظنن (۶۹ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

جمله سازی با ظنه

مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ آن کیست که پندارد که بی خواست او خود را کاری بر سازد، یا بی دانش او نفسی بر آرد، یا بی او باو رسد، فقد خاب ظنه و ضلّ سعیه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تازه
تازه
منعقد
منعقد
نمایان
نمایان
لاشی
لاشی